دكتر كامران باقري لنكراني وزير موفق بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در دولت نهم و عضو جبهه پايداري انقلاب اسلامي كه اكنون در زادگاه خود شيراز مشغول فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي و فرهنگي است، مهمان رجانيوز بود و به سؤالهاي متنوعي در مورد سوابق و فعاليتهاي خود قبل و بعد از انقلاب اسلامي، فضاي دانشگاهها در دهه 60، گروههاي فعال دانشجويي، فعاليت جريانهاي مخالف روحانيت، نامه شكايت از اكبر گنجي بهدليل اظهارات موهن در دانشگاه شيراز، علت اقبال جريان موسوم به اصلاحطلب به شيراز، نحوه انتخاب بهعنوان وزير در دولت نهم، علت جدا شدن از دولت، تفاوتهاي دولتهاي نهم و دهم و حاشيهسازيها، خاستگاه تشكيل جبهه پايداري و علت مخالفت برخي گروهها از جمله طيفهايي از اصولگرايان با آن، ارتباط جبهه با آيتالله مصباح يزدي و برنامههاي اجرايي اين جبهه پاسخ داد.
اهم مباحث مطرح شده در اين مصاحبه، در ادامه آمده و متن كامل اين گفتوگوي خواندني نيز در دو بخش قابل دسترس است:
خدا توفيقمان داد كه از اول ارتباطاتي را با قم پيدا كرديم
دكتر لنكراني در مورد فعاليتهاي خود پيش از پيروزي انقلاب اسلامي توضيح داد: اين نعمتي بود كه خدا به ما داد كه از ابتدا دوستانمان به مسائل اجتماعي توجه داشتند كه ما هم دنبالهروي ميكرديم و از منظر ديني به آن نگاه ميكرديم. يعني نگاه به فعاليت اجتماعيشان از سر تكليف بود، نه اينكه بگويند اين هم موجي است كه ما در عرصه اجتماعي حضور پيدا كنيم، چون بعد از حركتي كه حدوداً در 15 مهر سال 1357 اتفاق افتاد، بعدها در آبان كه قرار شد از مدرسه ما تظاهرات شود خيليها -شايد 90% بچههاي مدرسهـ آمدند، ولي آن موقع مد شده بود و همه ميآمدند كه ببينند چه خبر است.
وي با يادآوري اتكاي جريان انقلابي به روحانيت از نقش بيبديل و اساسي شهيد دستغيب در شيراز ياد كرد و افزود: ما توفيق داشتيم كه با واسطه با ايشان مرتبط بوديم. روحانيون ديگري هم بودند كه خيلي اثرگذار بودند، بعد از انقلاب بيشتر با آنها ارتباطاتي برقرار شد. مرحوم آيتالله رباني شيرازي و حضرت آيتالله حائري شيرازي كه بعداً امام جمعه شيراز شدند. خدا توفيقمان داد كه از اول ارتباطاتي را با قم پيدا كرديم، مخصوصاً مرحوم حجتالاسلام والمسلمين سید منیرالدین حسينی الهاشمي.
لنكراني در تبيين فعاليت گروههاي مختلف در شيراز پس از پيروزي انقلاب گفت: در شيراز گروه آقاي پيمان؛ يعني جنبش مسلمانان مبارز پايگاه جدي داشتند. از اولين ماههاي بعد از پيروزي انقلاب نشريه "امّت" را بيرون ميدادند كه در باره موضوعات مختلف تحليلهايی را ارائه ميدادند.
وي در عين حال خاطرنشان كرد كه آموختن اسلام و حضور جمع ما در صحنه اجتماعي از راه اين مكانيسمها نبود. دليلش هم اين بود كه اين جمع ما اعتقادش به روحانيت را اعتقاد جدياي ميدانست. ما در انجمن اسلامي مدرسهمان پلاكاردي داشتيم كه امام در سال 58 جملهاي را فرمودند كه ما آن را روي پلاكاردمان نوشتيم كه: "آخوند يعني اسلام". بلند كردن چنين پلاكاردي در فضاي روشنفكري آن موقع خيلي دشوار بود.
اين استاد دانشگاه در مورد فضاي دانشگاهها تا قبل از انقلاب فرهنگي نيز اظهار داشت: كساني كه ميخواستند در برابر مثلاً ماركسيستها از اسلام دفاع كنند، در فضاهاي روشنفكري چند دسته بودند. يك عده كساني بودند كه صحبتهاي نهضت آزادي و مهندس بازرگان را دنبال ميكردند. اينها در فضاي دانشگاهي خيلي طرفدار نداشتند، گروه ديگر امتيها بودند كه حرفهايشان استدلاليتر بود و در استدلالهايشان زياد به قرآن استناد ميكردند، ولي مشخصه آنها نوعي خودبسندگي و خود اتكايي و جدايي از روحانيت و ايستادن در برابر وليفقيه از همان اول در افكارشان بارز و چشمگير بود.
وي ادامه داد: گروه ديگر هم دنباله رو منافقين بودند و همان مسير را دنبال ميكردند. بني صدريها هم بودند كه چندان آرمان مكتوبي نداشتند و بيشتر احساساتي بودند و يكي دو تا كتاب بنيصدر مثل اقتصاد توحيدي و كيش شخصيت كه آن موقع در آمده بود، خيلي مد بود و عمق خاصي هم نداشت.
لنكراني افزود: بخشي از دوستان جريان مدافع انقلاب هم در حزب جمهوري اسلامی بودند، بخشي زير پرچم سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بودند، عدهاي هم رفتند و سپاه فارس را تشكيل دادند. اينها تعدادشان خيلي زياد نبود، ولي اثرگذار بودند و بهمرور هم توانستند بيشتر خود را اثبات كنند.
تحکیم وحدت از همان ابتدا دنبال تک صدایی بود
اين فعال دانشجويي در دهههاي 60 و 70، توضيح داد كه از نظر تشكيلاتي آن موقع در شيراز دو تا گروه تشكيلاتي داشتيم: سازمان دانشجويان مسلمان كه بيشتر كارهايش را آقاي محسن كديور انجام ميداد و ستاد دانشجويان مسلمان كه آقاي عطاالله مهاجراني بيشتر كارهايش را انجام ميداد. اين دو تا بين انديشههاي حزب جمهوری اسلامی و امتيها در نوسان بودند.
وي در مورد ويژگيهاي فضاي جامعه و دانشگاه بعد از انقلاب فرهنگي گفت: از سال 61 كمكم اختلاف سليقهها و اختلاف نظرها خودش را نشان داد. يكي از اولين اختلاف سليقهها در بحث قانون كار بود. قرار بود قانون كار اصلاح شود و آقاي توكلي وزير كار بود و سخنگوي دولت و ميگفت ميخواهم اين تغيير در قانون كار را بر اساس شرع مقدس انجام بدهم. در مقابل ميگفتند مصالحي وجود دارد كه بر اساس نگاه شرعي نميشود بهطور كامل قانون را اصلاح كرد و اين طور شد كه عدهاي از كابينه اول آقاي مهندس موسوي كنار كشيدند.
لنكراني با يادآوري تنگ نظريهاي طيف دفتر تحكيم وحدت گفت: گروهي كه آن موقع تحت عنوان تحكيم وحدت فعاليت ميكردند، در مجموعه تشكلهاي مسلمان دانشگاه، تك صدايي خاصي را دنبال ميكردند، تقريباً به تفكرات مخالف و حتي متفاوت، اجازه بيان نميدادند.
وي ادامه داد: از نيمه دوم دهه 60 كه حركتهاي ديگر دانشجويي مثل جامعه اسلامي دانشجويان شكل گرفت، اولين برخوردهاي آنها خيلي خشونتآميز بود. از اولين جلسهاي كه ما گذاشتيم، استقبال زيادي شد و اينها در سالن را بستند و نگذاشتند جلسه برگزار شود و بعد هم با كساني كه جلسه را مي گرداندند، برخورد فيزيكي كردند.
در ماجراي اهانت گنجي به مقدسات اعتراض كرديم تا مصداق اصحاب سبت نباشيم
اين استاد دانشگاه در توضيح ماجراي واكنش اساتيد انقلابي دانشگاه شيراز به سخنراني ضد ديني اكبر گنجي در اين دانشگاه گفت: جمعي بوديم تحت عنوان انجمن اسلامي پزشكان كه جلسات هفتگي با هم داشتيم. دوستان متن پيادهشده نوار را آوردند و ما ديديم به همه مقدساتي كه انقلاب و نظام بر اساس آنها شكل گرفته، توهين كرده است و فراتر از آن به باورهاي تشيع و آنچه كه اساس اعتقادات ما را در عصر غيبت تشكيل ميدهد و ارتباط ما را با ولايت، هم به معني عام در زمان غيبت و هم به معني خاص ولايت اهل بيت(ع) متصل ميكند، همه را زير سئوال برده و هيچكس هم هيچ حرفي نزده و بعضيها هم كف و سوت ميزنند و خوشحالي ميكنند. ما آنجا تصميم گرفتيم متني را بنويسيم و گفتيم درست است كه هيچ كاري از دستمان برنميآيد، اقلاً مثل قوم اصحاب شنبهاي (سبت) كه در قرآن فرموده، نشويم. آنها گفتند ما كه كاري از دستمان برنميآيد، پس هيچ حرفي نميزنيم كه از آيات قرآن استفاده ميشود عذابي كه آمد نه فقط بر مجرمين، بلكه بر آنهايي هم كه آنها را نهي نكردند، نازل شد. در آنجا گفتيم كه ما اين حرفها را محكوم ميكنيم و خواستار رسيدگي از قوه قضائيه به عنوان يك جرم عمومي هستيم.
از لنكراني در مورد علت آغاز برخي از فعاليتهاي جريان موسوم به اصلاحطلب از شيراز سؤال شد كه وي گفت: شيراز يكي ازجاهايي بوده كه در طي سالهاي مختلف، عقبه روشنفكري كه برخي از آنها گسسته از روحانيت بودند و در آنجا كار و براي خودشان پايگاههايي را ايجاد كردند و هم آن جريان فاسدي كه يك سرش به باند مهدي هاشمي مرتبط بوده و يك سرش به افراد مشكلداري مثل آغاجري ارتباط پيدا ميكرد و آنها هم در آنجا تشكيلاتي داشتند و در واقع اينها در شيراز احساس امنيت كاذبي ميكردند.
خاتمي در سفر سال 87 به شيراز متوجه شد پايگاه مردمي ندارد
وي ادامه داد: البته اين موضوع در سالهاي اخير بهشدت شكسته شد، مثلاً سفري كه آقاي خاتمي در انتهای سال 87 آمد و ميخواست در آن سفر، اعلام رسمي كانديداتوري كند، عملاً به يك افتضاح سياسي منجر شد، يعني تعداد كساني كه حاضر شدند، شايد يك صدم اوراق تبليغاتي بود كه پخش كرده بودند.
لنكراني خاطرنشان كرد: يكي از بزرگاني كه در آن سفر با آقاي خاتمي ملاقات كرده بود، بعداً براي من تعريف كرد. گفت من به ايشان گفتم: «شما رأي نخواهيد آورد. عموم مردم ديگر به شما اعتماد ندارند. عموم مردم اين جريان جديد و گفتماني را كه آقاي احمدينژاد آورده، ميپسندند.» و در باره بحث عوام و خواص با او صحبت كردم و ايشان خودش هم قبول كرد و گفت: «بله، واقعيت اين است كه ما ديگر مثل گذشته پايگاه مردمي نداريم». شاهد ديگرش هم ميزان آرايي بود كه آقاي احمدينژاد در خرداد 88 در فارس آورد كه بينظير بود. يكي از بالاترين درصد آراي كشور از استان فارس بود.
سابقه آشنایی قبلی با احمدینژاد نداشتم
از وزير بهداشت دولت نهم در مورد نحوه انتخابش براي وزارت و سابقه آشنايياش با آقاي احمدينژاد سؤال شد كه وي با تأكيد بر عدم آشنايي قبلي گفت: من خودم هم دقيقاً نميدانم چه شد كه از بين اين اسامي، مرا انتخاب كردند، چون دو سه مرتبه افراد مختلفي حتي تا حد تعيين محافظ هم پيش رفته بودند.
وي به جلسه خود با احمدينژاد اشاره كرد و گفت: در آن جلسه آقاي رئيسجمهور گفتند كه ما تصميم گرفتهايم كه تو وزير بهداشت بشوي و همان ميثاقنامه مشهور را كه همه وزرا امضا كرده بودند، مطرح كردند و ما هم خوانديم و گفتيم اين ميثاقها را قبول داريم، منتهي تأكيد ميكنيم كه ديگران اولي هستند، دليل اين تأكيدم هم اين بود كه اگر روز قيامت خداي متعال گفت: «تو چرا وزير شدي؟» ميگويم: «تشخيص خودم نبود، تشخيص ايشان بوده». ايشان هم خنديد.
احمدینژاد گفت که تصمیم دارد انتخاب وزیر زن را از مطالبه انتخاباتی خارج کند
از دكتر لنكراني در مورد علت بركنارياش از وزارت بهداشت پرسيده شد كه وي توضيح داد: در جلسه مرداد ماه 88، رئيسجمهور گفتند من به اين نتيجه رسيدهام كه حتماً وزيراني را از خانمها معرفي كنم و انتخاب وزيران زن را از مطالبه و يك شعار انتخاباتي كه برخي بر روي آن سوار ميشوند، خارج كنم. گفتند خيليها وقتي انتخاب ميشوند، از آن اول ميگويند كه ما ميخواهيم يك وزير زن بگذاريم. ما ميخواهيم اين موضوع را از مطالبه خارج كنيم. يكي از وزارتخانههايي هم كه تصميم گرفتهام برايش وزير زن بگذارم، وزارتخانه شماست.
از سال 84 استاد تمام در رشته فوق تخصص گوارش و کبد هستم
اين استاد دانشگاه و فوق تخصص گوارش و كبد در مورد علت بازگشت خود به فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي نيز گفت: در رشتهاي كه هستم، تعداد استادتمامها در كل كشور 10 نفر هم نيستند. در فوق تخصص گوارش و كبد گمان ميكنم هنوز هم جوانترين هستم. من از سال 84 استاد تمام شدم و با اينكه شش سال از استادتمامي من ميگذرد، گمان ميكنم هنوز هم جوانتر از من كسي نيست. من قبل از وزارت، استاد تمام بودم و به همين دليل وظيفه داشتم كه بروم كار علمي خود را انجام بدهم، بيمارانم را ويزيت كنم و به دانشجويان درس بدهم و نميخواستم از زير بار اين وظيفه شانه خالي كنم.
وي تأكيد كرد كه نگاه من به فعاليتهاي اجتماعي هيچ وقت تفنني نبوده، هر جا كه لازم هست حضور پيدا كنيم و كس ديگري هم نيست كه آن وظيفه را به عهده بگيرد و در نتيجه تكليف به ما متعيّن ميشود، وظيفه ماست كه حاضر شويم.
دكتر لنكراني فعاليتهاي كنونياش را در سه بخش "طبابت و تدريس"، "پژوهش"؛ با راهاندازي مركز تحقيقات سياستگذاري سلامت و ، مركز تحقيقات گوارش و كبد و "فرهنگي- گفتماني" با راهاندازي كانون بصيرت عنوان كرد و در مورد جريان فتنه گفت: با اينكه جريان فتنه، جريان خاموشي است و بسياري از چهرههاي اين جريان، مهرههاي سوختهاي هستند كه بايد فقط در زبالهدان تاريخ دنبالشان بگرديم، اما هنوز هم اصل جريان و فتنهآفرينيهايش باقي است و از هر روزنهاي سر بيرون خواهد آورد تا در صحنه سياسي كشور اثرگذار باشد، به همين دليل هم ما سومين بخش فعاليتهايمان را روي بخش اجتماعي گذاشتيم و با همكاري بعضي از دوستان در شيراز «كانون بصيرت» را راهاندازي كرديم.
بر خلاف دولت نهم، در دولت دهم حاشیهها بر متن دولت غلبه یافت
از وزير بهداشت دولت نهم در مورد تفاوتهاي شاخصههاي گفتماني دولتهاي نهم و دهم پرسيده شد كه وي گفت: در دولت دهم حاشيهها خيلي بيشتر از دولت نهم شد.
وي با تأكيد بر تفاوت محرز جنس انتقادها به دولتهاي نهم و دهم توضيح داد: دولت نهم مورد هجمه بود، منتهي جنس هجمهاي كه به دولت نهم ميشد، از جنس هجمه شكستخوردگان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری بود. اينها به دولت انتقاد ميكردند كه مثلاً شما چرا مديران با تجربه را برميداريد؟ دولت هم توضيح ميداد كه من نميتوانم مدير فاسد را نگه دارم و يا بايد در كشور گردش مديريت داشته باشيم. يا مثلاً ميگفتند چرا برخلاف عرف ديپلماتيك، صحبت از ارزشها ميكنيد؟ و دولت جواب ميداد كه اين آموزه انقلاب اسلامي و ميراث امام است و ما بايد اين گفتمان را پيگيري كنيم.
وزير سابق بهداشت، عمده تفاوت در اين دو دولت را وجود حاشيههايي در كنار دولت دهم دانست كه اين حاشيهها با جريان خدمتگزار و توجه به مسئوليتهاي دولت به عنوان قوه مجريه و مسئول اجراي قانون اساسي و منويات رهبري در كشور، گاهي تقابل و تعارض ايجاد و كار را مشكل ميكنند.
وي با تأكيد بر اينكه "هر وقت با خطا يا انحرافي برخورد نشود و در اولين نقاط بروز، جلوي آن گرفته نشود، طبيعت جريان انحرافي و خلاف اين است كه گسترش و توسعه پيدا ميكند"، به برخوردهاي رئيسجمهور در دولت نهم با اين نشانههاي انحراف اشاره كرد و گفت: در دولت نهم براي ما نكته بسيار زيبايي بود كه آقاي رئيسجمهور حتي با تخلفي در حد چند ميليون تومان هم برخورد ميكردند.
لنكراني اظهار نگراني كرد كه اين حساسيتها گاهي به دليل نقشآفريني حاشيهسازان، ديگر مثل سابق، برجسته و بارز نباشند.
تفاوت میان دولتهای نهم و دهم زیاد است
وي با تأكيد بر اينكه تفاوت ميان دولتهاي نهم و حتي دهم با قبل از آن زياد است، گفت: يادمان نميرود كه در يكي از دولتهاي قبل، رئيسجمهور وقت به استان فارس آمد. در آن سفر نوع تشريفاتي كه به كار بردند و بريز و بپاشهايي كه كردند، مدتها در محافل دانشگاهي مورد انتقاد بود.
از وزير سابق بهداشت پرسيده شد كه آيا تا زماني كه در دولت بوديد هم انتقاد ميكرديد و مقابل نشانههاي انحراف ميايستاديد كه وي اظهار داشت: در دولت گذشته دو سه صحنه داشتيم كه به نظرم دولت كاملاً موضعگيريهاي خوبي انجام داد. يكي از آنها موقعي بود كه برخي اصرار داشتند سازمان حج و زيارت را در سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي و صنايع دستي ادغام و قيد چهارمي را هم به اين سازمان اضافه كنند. اين يكي از اصطكاكهايي بود كه در دولت قبل پيش آمد و خوشبختانه به اين نحو حل شد كه اين دو سازمان ادغام نشوند و در واقع آن برنامه به نتيجه نرسيد.
وي ادامه داد: در آن دوره براي انتصاب بعضي از افراد در سمت استانداري، اختلافنظرهاي جدي پيش ميآمد و در دولت، فضاي غالب اين بود كه اگر نيرويي با اين گفتمان، همراهي و همسويي ندارد، در آنجا رأي نميآورد. اولين وزير كشور دولت قبل يك نفر را براي استانداري جايي معرفي كرد و عدهاي از دوستان گفتند فردي را كه معرفي كردهايد، در موردش شائبه مشكلات مالي وجود دارد. بهرغم اصراري كه وزير كشور و بعضي از مسئولين كردند، آن فرد رأي نياورد و استاندار نشد.
وزير بهداشت دولت نهم افزود: اين فضاي غالب در دولت بود كه اوج آن در تعيين معاون اول رئيسجمهور بروز كرد. فضاي عمومي دولت اين بود كه اگر منويات رهبري اين است كه اين را به صلاح نميدانند، ما اين تكليف را مهمتر از همه چيز، حتي مهمتر از كسوت وزارت و عناوين ميدانيم، به همين دليل هم تا زماني كه رئيسجمهور اين ابلاغ را باطل و كان لم يكن اعلام نكردند، هيچ جلسهاي با رياست معاون اول پيشنهادي تشكيل نشد.
لنكراني در عين حال گفت كه اعتقاد دارم دولت نهم در حجم كار و وقتگذاري قابل مقايسه با بسياري از دولتهاي گذشته نيست. دولت نهم بعد از يك تغيير گفتماني بزرگ آمد و كار را به عهده گرفت. گاهي وقتها مثلاً به يك بخشداري كه ميرفتيم، احساس خود دوستان در آنجا اين بود كه يك تحول مبنايي اتفاق افتاده است، يعني حتي اگر بخشدار هم عوض نشده بود، به ما ميگفت تا ديروز وزير كه ميآمد اينجا، اگر آن طور رفتار نميكرديم مؤاخذه ميشديم، امروز كه شما آمدهايد، اگر آن طور رفتار كنيم مؤاخذه ميشويم!
مجلس خیلی بهتر میتوانست با دولت همراهی کند
وزير سابق بهداشت در پاسخ به سؤالي مبني بر زمينههاي تقابل ميان اصولگرايان و دولت گفت: مجلس و مجموعه قوه مقننه، بهرغم اينكه خيلي جاها همراهي كرد، خيلي بهتر ميتوانست با دولت تعامل داشته باشد. مجلس در بعضي از بزنگاهها اگر نگوييم با دولت تعارض، ولي يك اختلاف نظر بارز داشت.
وي افزود: دولت هم ميتوانست سعه صدر بيشتري نشان بدهد و روي بعضي از امور كه چندان هم مهم نبودند، پافشاري نكند و از آن مهمتر اينكه چيزي كه يا مستقيماً از كانال مجلس و شوراي نگهبان و يا از طريق مجمع تشخيص مصلحت به صورت قانون درآمد، دولت حتي اگر اعتقاد داشت كه مشكل ايجاد ميشود، بايد به شكل بهتر و بارزتري از آن تبعيت ميكرد. تفاوت آقاي دكتر احمدينژاد با مسئولين دولتهاي قبلي اين است كه آنها هم قانون را اجرا نميكردند، ولي به زبان نميآوردند، ولي آقاي احمدينژاد به زبان ميآورد!
به میدان آمدن رفوزههای فتنه بعد از ماجرای خانه نشینی، مهمترین عامل تشکیل جبهه پایداری
از عضو جبهه پايداري انقلاب اسلامي در مورد علت تشكيل اين جبهه پرسيده شد كه وي توضيح داد: 11 روز عدم حضور رئيس دولت در حوزه مسئوليتش بود كه باعث موجي از نگراني و ابهام در بين نيروهايي شد كه در دهه 80 در بسياري از صحنهها توانستند افتخارآفريني كنند.
وي افزود: ابهام اصلي اين بود كه فتنهگرها و برخي از افرادي كه در آن وقايع، بهويژه سال 88، رفوزههاي امتحان در پيشگاه مردم بودند و مردم به آنها نمره ردّي داده بودند، دوباره به صحنه آمدند و طلبكارانه و حتي با خشونت از اين جريان بازخواست كردند كه چه شد؟ ديديد ما راست ميگفتيم، درحالي كه اتفاقي كه رخ داده بود، دليلي بر اين نبود كه تشخيص سال 88 اشتباه بوده است، اتفاقي كه رخ داده بود اين بود كه كسي كه اين پرچم را بلند كرده بود، خودش اشتباه كرده بود.
وي خصوصيت جبهه پايداري را رفتار جبههاي و گفتماني دانست و گفت: جبهه پايداري چون جبهه است، نگاهش اين نيست كه چه كسي عضو ما هست، بلكه اين نكته را در نظر ميگيرد كه چه كسي طرفدار اين گفتمان است، ميتواند اين گفتمان را بهتر پيش ببرد و بهتر، اين عرصه را به نتيجه برساند و اين به جبهه نوعي آزادمنشي ميدهد كه كمتر در قالب احزاب امكانپذير است.
جبهه پایداری برای انتخابات مجلس تشکیل نشده است
لنكراني گفت: جبهه پايداري به دليل انتخابات مجلس تشكيل نشد، بلكه به دليل تحيّري كه اتفاقات ارديبهشت 90 پيش آورد، شكل گرفت. اگر بناي اين جبهه موضوع انتخابات بود، خيلي زودتر شروع ميكرد، چون امروز كه معلوم نشده كه در سال 90 انتخابات مجلس برگزار ميشود تشكيل جبهه پايداري به ضرورت دفاع از اين گفتمان و آرمان و ميثاق بود.
عضو جبهه پايداري با انتقاد از رفتارهاي قبيلهاي برخي احزاب، گروهها و افراد گفت: الان وقتي از بسياري از دستجات و گروههاي سياسي در مورد عملكرد فردي يا مديريت جايي سئوال ميكنيد، نرمافزارشان اينجوري كار ميكند كه اين فرد چقدر به ما نزديك است؟ عضو ما هست يا نه؟ اگر عضوشان بود، آنجا خوب دارد ميچرخد و هيچ مشكلي وجود ندارد، اگر عضوشان نبود، بالعكس.
لنكراني در مورد ارتباط جبهه پايداري با روحانيت و علما نيز اظهار داشت: آنچه كه جريانهاي انحرافي را حداقل در سه قرن گذشته در كشور ما از جريان اصيل متمايز ميكند، خاستگاه جداي از روحانيت آنهاست. تمام جريانهاي انحرافي يك قرن گذشته كشور ما، محوريترين مشكل و شروع نقطه انحرافشان، جدايي از روحانيت بوده است.
وي افزود: جبهه پايداري اعلام كرده و بنده هم در همينجا اعلام ميكنم كه جبهه پايداري به آنچه كه به عنوان منشور اصولگرايي توسط بزرگان روحانيت اعلام شده، پايبند است. جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت، اين را يك سند قابل اتكا و مورد قبول ميدانند و اين را جزو مباني كار خود تلقي ميكنند.
عضو جبهه پايداري انقلاب اسلامي در مورد نسبت اين جبهه با آيتالله مصباح نيز گفت: جبهه پايداري افتخار ميكند كه با ايشان ارتباط دارد و از نظرات مشورتي ايشان و نيز شخصيتهاي بزرگ ديگر استفاده ميكند و ما اين را يكي از نقاط قوت جبهه ميدانيم كه ارتباط تنگاتنگي با روحانيت اصيل انقلاب اسلامي، از جمله حضرت آيتالله مصباح يزدي داريم.
جبهه پایداری اصولا برای مقابله با کسی تاسیس نشده است
وي در پاسخ به سؤالي در مورد علت مخالفت برخي از جريانهاي مدعي اصولگرايي با جبهه پايداري گفت: جبهه پايداري اصولاً براي مقابله با كسي تأسيس نشده است و براي خود شأن تقابلي قائل نيست. از بدو تأسيس جبهه پايداري، اين نكته جزو تذكرات دائمي بزرگان بوده و جبهه هم سعي كرده اين نكته را در كارهاي خود لحاظ كند، البته اين به اين معنا نيست كه جبهه نظرات و صحبتهاي خودش را نگويد، ولي بايد توجه داشته باشد كه در بيان موضعگيريهايش خدا نكرده شائبه تقابل يا تعارض با جريانهاي مدافع انقلاب اسلامي به وجود نيايد.
لنكراني خاطرنشان كرد: نكته مهم اين كه برخي با اينكه صحبت از اصولگرايي ميكنند، رفتارهاي اصولگرايانه ندارند. نبايد انتقاد از رفتارهاي غيراصولگرايانه را تقابل ترجمه كرد.
از عضو جبهه پايداري در مورد خاستگاه مخالفتها پرسيده شد كه وي گفت: برخوردها چندگانه است. خيلي از دوستان حداقل در بيان و برخي از آنها با حضور و تشريففرماييشان در همان جلسه اعلام رسمي جبهه، اعلام كردند كه جبهه پايداري را ظرفيت جديدي براي اصولگرايي تلقي ميكنند و اين جنس افراد هم كم نيستند. بعضي از آنها خاموشند و يا كمتر صحبت و اظهارنظر ميكنند، ولي كم نيستند و برداشت ما اين است كه اغلب نگاه جريان اصولگرايي به جبهه پايداري از همين قسم است.
وي ادامه داد: بعضيها هم هستند كه اينگونه برخورد نميكنند. همه اينها هم از يك جنس نيستند و انواع و اقسام دارند. بعضيها ابهام دارند. جبهه تازه تأسيس شده و آنها ابهاماتي دارند اما بعضي از مخالفتها از جنس رفع ابهام نيستند و با اصل اين گفتگو و نگاه مخالفند و بيخود هم خودشان را زير لواي اصولگرايي پنهان ميكنند. بعضي از اين افراد در قضيه دوم خرداد، حضور داشتند و در روزنامههاي توقيف شده، مقاله مينوشتند و در جلسات آنها به عنوان كارشناس يا سخنران حضور داشتند، اما حالا ميگويند ما اصولگرا هستيم!
لنكراني خاطرنشان كرد: خيليها هم يك زماني اصولگرا بودهاند و الان هم باورهايشان اصولگرايانه است، اما مخالف اصولگرايي عمل ميكنند. مثلاً اگر كسي آمد و در صحنه مسئوليتش اسراف و بريز و بپاش كرد، ولو ناخواسته ترويجكننده فرهنگ بيبند و باري شد و با رفتار سوء زيردستانش مقابله و برخورد نكرد، حتي اگر اعتقادش هم اصولگرايانه باشد، رفتارش اصولگرايانه نيست.
بخش اول از مشروح مصاحبه با دکتر باقری لنکرانی
بخش دوم از مشروح مصاحبه با دکتر باقری لنکرانی
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : گفتوگوي خواندني, دكتر كامران لنكراني, از شيراز تا دولت, جبهه پايداري, ماجراي گنجي, مصداق اصحاب سبت, 11 روز عدم حضور, رئيس دولت, فتنهگران رفوزه, طلبكار, ,